الفبا براي سخن گفتن نيست
براي نوشتن نام توست
اعداد
پيش از تولد تو به صف ايستادند
تا راز زادروز تو را بدانند
دست هاي من
براي جست و جوي تو پيدا شدند
دهانم
کشف دهان توست.
اي کاشف آتش
در آسمان دلم توده برفي است
که به خنده هاي تو دل بسته است.
سروده ي شمس لنگرودي، از دفتر «پنجاه و سه ترانه ي عاشقانه»
سلام
دوست دارم شعرهات
ا
امروز بيش از سي بار اين آهنگ داريوش رو گوش کردم. چقدر منم اين ترانه...
کجاي اين جنگل شب پنهون ميشي خورشيدکم
پشت کدوم سد سکوت پر مي کشي چکاوکم
چرا به من شک مي کني ؟ من که منم براي تو
لبريزم از عشق تو و سرشارم از هواي تو
دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو
پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق هقمو
گريه نمي کنم نرو آه نمي کشم بشين
حرف نمي زنم بمون بغض نمي کنم ببين
نوازشم کن و ببين عشق ميريزه از صدام
صدام کن و ببين که بازغنچه ميدن ترانه هام
اگر چه من به چشم تو کمم ،قديميم،گمم
آتشفشان عشقمو درياي پر تلاطمم