سلام.
عزيزم!!
عزيز دلم!
چقدر شبيه گنجشك هاي باران خورده شده ايم اين روزها من و تو!! چقدر بايد دويد؟
از كجا بايد شروع كرد قصه عشق و دوباره؟؟
دوستت دارم به اندازه همه بارون هايي كه اين چند وقته به خاطر دل من و تو نباريدن تا بعضي خاطرات هي نيان پيش چشمامون تا ما هي بغض نكنيم از نبودن ها و هي اشك هامون رو مجبور نباشيم پنهان كنيم...
سلام
ممنون كه به من سر زدي.
شعر با احساسي گفتي حيفه كه اين سه مصرع را از نظر وزن درستش نكني:
در کوچه هاي آشناي نونهالي ام
وقتش رسيده پشت پرچين ها ببينمت
آه اي رفيق لحظه هاي پرتقالي ام