سینه ام این روزها بوی شقایق می دهد
داغ از نوعی که من دیدم ، تو را دق می دهد
برگهایم ریخت بر روی زمین یعنی درخت
خود به مرگ خویشتن رای موافق می دهد
چشمهایت یک سوال تازه می پرسد ولی
چشمهایم پاسخت را مثل سابق می دهد
زندگی توی قفس یا مرگ بیرون از قفس؟
دومی ! چون اولی دارد مرا دق می دهد
" کاظم بهمنی "
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد
سلام به همه ی دوستان خوبم
خوشحالم که این ماه - این تیر لعنتی - داره تموم می شه ... شاید روزهایی که قراره از راه برسند ، زیباتر باشند...
آخرین اتفاق بد این ماه ، سانحه ای بود که برای دوست خوبم زهرا شوشتری رخ داد و الان پنج شش روزی میشه که در بیمارستان بستریه .... براش دعا کنید ...
لینک آهنگ پست قبل را اصلاح کردم.... از این بابت ازتون عذر می خوام.... از دوستانی که تذکر دادند ممنونم.