دل به تکرار شب حادثه ایمان دارد
گرچه رویای خودش را ز تو پنهان دارد
باید عاشق بشوی تا که بفهمی دل من
تا چه حد علقه به گیسوی پریشان دارد
چشم نیلوفریت را به نگاهم برسان
وهم مرداب در این حوضچه اسکان دارد
هر چه می خشکم و می میرم از این فاصله ها
باز در عمق تنم روح تو جریان دارد
حق انکار تو در کشتن من محفوظ است
گرچه یک شهر به خونریزیت اذعان دارد
بره ی اهلی من ! کاش بدانی که فقط
دل بی رحم تو را گرگ بیابان دارد